عبد کریم
يا محسنُ بحق الحسن،عجل لوليک الفرج

اشک های دَم به دَم ،ناله /ضجه هاي بي امان،تا کی؟

بس کن اي عروس مادرم زهرا /دوري از آب و نان، تا کي؟

لااقل بشين تو در سايه /يا نزن به صورتت هر دم

بعد روز دهم شده کارت /ناله و آه و ضجه و ماتم

من بميرم برایِ اصغر تو /بر سرت خاکِ غم تو مَريز

آنقدر چهره ات عوض شده که /به توگفتند، شدي شبيه کنيز

غمِ عالم ميان قلبم هست /ياد لبخند اصغرم ،داغم

ياد آن سرِش به رویِ نی /گشته علّت همين، ماتم

ياد آن لحظه های پايانی /قاتل جان من شده زينب

من ميان خواب می بينم /خنده های حرمله هر شب

بدترين داغ من، خدا داند /عرق شرم شوهرم باشد

خجلتی که او تحمّل کرد /تير و نيزه به پيکرم باشد

پنج شنبه 22 بهمن 1394برچسب:شب جمعه کربلا, :: 16:36 ::  نويسنده : عبد کریم

باز هم يک شب جمعه،باز هم ياد حرم

نوکري و اين فراقش به خدا ميچسبد

فاطمه راهي گودال شده، با مهدي

علتش ناله زهراست که دل ميلرزد

زندگيت بفروشي و شوي زائر عباس و حسين

لذتش بر همه اموال جهان مي ارزد

بقيع را نديده ام ولي تصورش کافيست

چهار امام غريب و قبر مادري مخفيست

کنار هر امامي،روضه و گريه آزاد است

ولي بقيع،گفتن يک آه، با سختيست

دل رسول خدا هميشه محزون است

که قبر دختر و پسرانش کنار او خاکيست

بقيع به کنار ،غمِ کوچه ي بني هاشم

هنوز،صداي ضربت سيلي ميان آن جاريست

مدينه ،کرببلاي مجتبي و مادر بود

که آن گلِ رسولِ خدا صورتش چرا نيليست؟

به اشک و ناله بگو، العجل يا مهدي

که اين جهان پُرِ ظلم و جايِ منتقم خاليست

چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:امام حسن عليه السلام, :: 19:5 ::  نويسنده : عبد کریم

اي آنکه دلت هوايي يک حرم است

از دوري کربلا دلت پر محن است

شَهراهِ رسيدن به بين الحرمين،

گريه و ذکر توسل، به امامِ حسن است

وقتي که دختر بچه اي ظلمي تماشا ميکند /قلب و جانش ميلِ بر آغوشِ بابا ميکند

صحبت اينجا بُودغير از لگد، سيلي سخت /گر شود اينگونه او نفرين به دنيا ميکند

شرم دارم يادي از گوشوار و کندن معجر کنم /واي از آن دشمن که زن عازم به صحرا ميکند

ياد دندانهاي شيري ،جان رود پايش کم است /درد پهلو ي لگدکوب، آشوب برپا ميکند

لُکنتش آتش به قلب عمه و طفلان زند /گريه هايش در خرابه روضه برپا ميکند

کودک شامي بگويد،دخترک بابات کو /پس رقيه قلب و جانش ياد بابا ميکند

تا که بابا با سرش مهمان طفلش ميشود /طفل درد،هايش را براي او هويدا ميکند

تا که ميبيند ندارد پاسخي آن سر به او /پيش بابا ميرود، او ترک دنيا ميکند

چند روزيست دلم نام تو را ميشنود ميلرزد

به گمانم سگتان را ،بين زوّار نوشتي ارباب

بار اول در تشرف ،شده ام همقدمِ خواهرتان

بي جهت نيست شدم مست و خراب و بيتاب

ذهن من صحنه ي گريه در حرم ميسازد

ياد سقا و علم،ناله ي طفلان و سراب

کاش در بين الحرمين،صورت مهدي بينم

اي وارث غربت ائمه ،تو مرا هم درياب

یک شنبه 17 آبان 1394برچسب:شوق کربلا, :: 6:22 ::  نويسنده : عبد کریم

اين قدم هايي که مي آيد به سويت اربعين /کفر باشد گر بگويم بر پلي لرزان شود

آنقدر دارد ثواب و اجر اين راه و قدم /کز علو رفعتش يک محشري حيران شود

هر که آمد سمت اين شش گوشِ عشق /سر به سر ،کلّ وجودش،مملوْ از ايمان شود

کي توان جاي زيارت سمت ديگر روي کرد /در کجا بنوشته که ،هر مصحفي قرآن شود

من مقيم حضرتم تا رنگ و بوي آدمي گيرد وجود /چون نديدم غير کوي تو کسي انسان شود

حضرت ارباب،اي شاه کرامت، يا حسين /ميگذاري کلبتان هم در حرم مهمان شود

اي خداوندا تو فرمودي محبم بر محبين حسين /پس کَرم فرما و بُگذار اين دلم گريان شود

جان آن طفلي که در بينِ خرابه خاک شد /سخت باشد نوکري دور از حرم نالان شود

من اگر دور از تو باشم هم برايت جان دهم /خوش بُود اين جان فدايِ حضرت جانان شود

ورد لبهايم شده هر لحظه و هر دم حسين /چون به نام اعظمت هر مشکلي آسان شود

با توسل بر امير عالمينِ ،مهدي صاحبْ زمان /با ظهورش ظلمها برچيده و ويران شود

جمعه 8 آبان 1394برچسب:باران در محرم, :: 21:35 ::  نويسنده : عبد کریم

حسّ باران در محرم حس اشک است و بکا

انتظارش را کشيدند بين آن دشتِ بلا

انتظار کلّ طفلان حرم بر يک طرف

دل بسوزد از تلظي علي اصغر،ميان خيمه ها

کل هستي را غمي عظما و جان فرسا گرفت

آنزماني که رباب هروله کرد،در کربلا

او تمام خيمه ها را از پيِ آبي دويد

من بميرم بسته شد رأس علي بر نيزه ها

سه شنبه 5 آبان 1394برچسب:حضرت علي اصغر ع, :: 18:28 ::  نويسنده : عبد کریم

آب برگشته ولي اصغر ندارد خيمه ها

از غم طفل رباب پايان ندارد گريه ها

دلخوشي مادر اصغر فقط گهواره بود

مادرش نايي ندارد در ميان ناله ها

داغ اصغر يک طرف،داغ سردار حرم

گوش ها پاره شده اندر هجوم بي هوا

غيرت يک مرد مجروح و پريشان گشته است

حضرت سجاد اشک ميريزد براي بچه ها

عمه سادات گشته قد خميده،بي رمق

واي از آن دم که زده در پيشِ چشمش دست و پا

کاش اين اندوه و غم آنجا به پايان ميرسيد

تا نباشد آه و واويلا از اين شام بلا

ماتم عظمايِ ما اين گشته که مولايمان

بر مصيبت خون بريزد او به هر صبح و مسا

دو شنبه 4 آبان 1394برچسب:بزم اباعبدالله عليه السلام, :: 15:34 ::  نويسنده : عبد کریم

آن دم که نشد خرج عزاي تو حسين

عاقبت حسرت و اندوه برايم دارد

سر خود، صورت خود، در رهِ عشقش داديم

من خوشم حضرتِ دلدار هوايم دارد

خوشي ما شده اين روضه و اشک و هيئت

سگ اين خانه ام و ربط به وفايم دارد

خوشم از باده ي عباس علي،مستم مست

مادرش ام بنين برگ رضايم دارد

من اگر تابع دربست اباالفضل شوم

حتم دارم که خداوند رضايم دارد

به دو چشمان علي اکبر ليلا سوگند

خودِ الله دمت گرم به اين ذکر و ثنايم دارد

گر دم از چهره ي قاسم زنم و عبدالله

پدرِ با کرمش حال و هوايم دارد

تا ابد دم ز حسين ابن علي خواهم زد

مادرش خلد برين هديه برايم دارد

دو شنبه 4 آبان 1394برچسب:لبيک يا زينب, :: 15:30 ::  نويسنده : عبد کریم

گويم برسد به گوش هر دشمن پست

اين عزاداري من باشد و اين است که هست

من تابع بنت حيدر شده ام،سر شکنم

چون تابع زينب بُود،الله پرست

تو را به شال عزايت،به چشم خون بارت

بيا که در شب اول تو روضه خوان باشي

برايِ آمدنِ حضرتش، بدان نوکر

ز قيد و بند عوالم رها،تو بي کران باشي

وگر نشد که بيايد، به پيش ما مهدي

هميشه و همه جا،ياد صاحبَ الزَّمان باشي

ميان روضه هاي حسين بهترين وقت است

به لب دعاي ظهور و تو نوحه خوان باشي

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:اشعار محرم عبد کريم, :: 16:31 ::  نويسنده : عبد کریم

با ذکر فاطمه همه عالم اسير ماست

شکر خدا که حضرت حيدر امير ماست

ذکر مدام ما شده يا فاطمه مدد

اذن وصول آن به دو دستان مرتضاست

باب ورود ماه محرم يا فاطمه است

او باني محرّم و اين بزم روضه هاست

گر نام و يادي از پسر تشنه اش کني

جبران کند که مادر سلطان کربلاست

با احترام و عشق در روضه ها بيا

مادري دست به پهلو در کنار خيمه هاست

بعد ناله،بعد گريه کن دعا بهر ظهور

چون که مهدي منتقم بر خون کل اولياست

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:نوکري اباعبدالله , عبد کريم, :: 15:51 ::  نويسنده : عبد کریم

هر که را خواست خدا عزت و شوکت بدهد

بر درِ خانه ي تو عبد و زمين گيرش کرد

آنکه بودش به برِ حق، عزت و مرتبتي

زيرِ اين بيرقِ مشکيِ حسين، پيرش کرد

آنکه را خواست خدا نعمتِ افضل بدهد

از سر سفره ي عشقِ تو حسين سيرش کرد

هر که در عالم امکان شده مجنون حسين

اول از نام اباالفضل، نمک گيرش کرد

برترين منسب دنيايي ما نوکريت بود حسين

هر که آمد به درت بود گدا،نوکريت ميرش کرد

از دور چه سخت است که زائر باشي

هي بگويي به لبت کاش مجاور باشي

آخر از دور تماشا کردن يک صحنه اي

بايد از تل به يک گودي تو ناظر باشي

يک برادر همچو ماه اندر ميان تير و سنگ

قاتلش همراه خنجر،و تو حاضر باشي

ديدن يک چيز باشد همچو جان کندن خدا

سر جدا کردن ز عشقت،تو مقابل باشي

از براي حمل اين اندوه و غم

پس تو بايد حضرت ام المصائب باشي

شنبه 28 شهريور 1394برچسب:شور محرم, :: 8:5 ::  نويسنده : عبد کریم

اين شور تو بوده که به ما شعور داده

بر قلب تمام سينه زنها هوس ظهور داده

عده اي از روي طعنه ببرند نام ز اينها

قطعا که ز شيطان شود اين قصور زاده

والله اگر شور قشنگ تو نباشد

هيهات که در دل بشود شعور زاده

اين چه سريست به جز شور تو ارباب

اربعين سمت حرم پاي پياده

هر کس که بُود در دل آن شور محرم

يعني که حسين بر دل او شعور داده

پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:فراق کربلا, :: 1:16 ::  نويسنده : عبد کریم

دلم هواي ضريح تو را به سر دارد

که جز شما ز دله  نوکرش خبر دارد

دعاي من شده امر ظهور و کرببلا

دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد

مرا اسير خود و مجلس خودت کردي

فقط به نام شما زندگي ثمر دارد

ز آندمي که شدم من سيه به تن ز غمت

خوشم که حضرت زهرا به من نظر دارد

خوشا به حال دلي که شده مطيع شما

که دوري از رخ دلجويتان خطر دار دارد

فداي اين همه ايثار فداي عباست

کجاي اين دو جهان مثل اين قمر دارد

کسي که در پي کسب رضاي تو باشد

کجا ز عالم و هستي دگر خبر دارد

به دوري از حرمت صابرم امام غريب

که آخر اين شب هجران غم سحر دارد

جمعه 19 تير 1394برچسب:مدح اباعبدالله, :: 23:44 ::  نويسنده : عبد کریم

يک بي سر و پا شده چو من نوکرتان.

هيهات کسي بفهمد که چه قدر آقايي

. به به که چه بزم با صفايي داري

. علم و سنج و کتيبه، عطر ناب چايي.

عشق وآمال نبيان اولوالعزم فقط اين بوده .

که بيابند درون خيمه ات يک جايي

بُگذار که مردم پي هر کس بروند

من شدم کلب درت، تو پسر زهرايي

, تا آخر عمر از کرمت دم بزنم کم گفتم

که تو شاهنشه عالم ،پسر مولايي

جمعه 12 تير 1394برچسب:کربلا و نوکري, :: 1:49 ::  نويسنده : عبد کریم

ماند ه ام باز چرا كرببلايي نشدم / يا كه در شوق حرم باز هوايي نشدم

هر چه باشد به خدا محبتت را دارم / نكند نوكر خوب و سربراهي نشدم

جمعه 12 تير 1394برچسب:, :: 1:8 ::  نويسنده : عبد کریم

دختر شاه نديدم كه به مخروبه نشيند / تا ياد بابا ميكند دشمن ببيند

من در تمام عمر خود درك نكردم / دختر كه بي بابا شود ظلمي ببيند

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:شعر حضرت علي اصغر, :: 1:43 ::  نويسنده : عبد کریم

آندم كه دلم هواي دلبر دارد / شوق علم و كتيبه در سر دارد

با اينكه عزيزند تمام اين آل الله / سوز دل من نواي اصغر دارد

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:حلول ماه محرم, :: 1:29 ::  نويسنده : عبد کریم

دلم دارد هواي روضه ها را

سرم دارد هواي كربلارا

ز بس من نوكريت دوست دارم

ببيني بر لبم شكر خدا را

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ

با عرض سلام خدمت بازديد کنندگان محترم .اين وبلاگ با موضوعيت اصلي اشعار مذهبي طراحي شده است . براي سهولت در دسترسي به اشعار مورد نظر در قسمت عناوين مطالب شخصيت مورد نظر خود را انتخاب کنيد.ضمنا احاديث مهم و ضروري در قسمت عناوين مطالب قرار داده شده است. آدرس کانال تلگرام @Abdekarim_ir يا علي مدد
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان